گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

صفی علیشاه:تو را رابع سفر چبود نهایت رجوع از حق بخلق است آن لغایت

❈۱❈
تو را رابع سفر چبود نهایت رجوع از حق بخلق است آن لغایت
خود اضمحلال خلق آن در حق آمد مقید مضمحل در مطلق آمد
❈۲❈
ببیند عین وحدت تامشاهد یکی در صورت کثرت بلاضد
دگر هم صورت کثرت برجعت موحد بیند اندر عین وحدت
❈۳❈
مرا یا در سرائی بیعدد شد عیان یک زین کرور روالف و صد شد
مکمل کو ز چشم بی‌رمد دید هم او آئینه هم وجه الاحد دید
❈۴❈
نماند بی‌خبر از جمع و فرقش ببیند گاه شمس و گاه برقش
شناسد ازکمال اعتدالش بجائی بدر و در جائی هلالش
❈۵❈
هلالش را مبین کم، کین قصور است چه نورش بالتوالی در ظهور است
بهر جا نور او بیقرب و بعد است مساوی با ظهورش قبل و بعد است
❈۶❈
مگو جائی که جا هم غیر او نیست بحیطه او مجال گفتگو نیست
نه هم جز نطق و سمعش نطق و سمعی به هم جز فرق و جمعش فرق و جمعش فرق و جمعی
❈۷❈
یکی نور است و ضوئش بالتوالی کشیده هم بدانی هم بعالی
خود این دون و علو هم وصف نسبی است و گرنه با وجودش هستییی نیست
❈۸❈
بود اول سفر پس رفع کثرت دویم در سیر اعیان رفع وحدت
سیم آزادی از تقیید ضدین چهارم رتبها دیدن بیک عین

فایل صوتی بحرالحقایق بخش ۴۷۸ - نهایه السفر الرابع

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها