صفی علیشاه:ز معنای وجود آرم سند را که وجدان حقست آن ذات خود را
❈۱❈
ز معنای وجود آرم سند را
که وجدان حقست آن ذات خود را
بذات خویش خود را محض خود یافت
بصرف ذت خود را هر چه بد یافت
❈۲❈
از آن خوانند ارباب شهودش
خود این را حضرت جمع و وجودش
چو او خود را ذات خویشتن یافت
بجمع خویش دور از انجمن یافت
❈۳❈
مراد از انجمن اینجا صفات است
که لازم حضرت او را بذاتست
از آن دانیم اندر صرف ذاتش
منزه ز اعتبارات صفاتش
❈۴❈
در آنجا نه صفت نه اسم گنجد
نه در معنای عقلی جسم گنجد
خود اینهم محض مفهومست و ادراک
وگر نه او بود ز ادراکها پاک
❈۵❈
چه نسبت قطره را با بحر عمان
چه نسبت ذره را با مهر تابان
غرض وجدان او خود را وجود است
هر آن موجودی از بودش نمود است
کامنت ها