گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

صفی علیشاه:حروف آمد ز اعیان محیطه حقایق‌های معلوم بسیطه

❈۱❈
حروف آمد ز اعیان محیطه حقایق‌های معلوم بسیطه
حروف عالیاتست آن شئونات که بد در ذات کامن کامن‌الذات
❈۲❈
مثال تخم کان اصل شجر بود شجر در روی نهان بی‌برگ و بر بود
در آن غیب الغیوب محض مطلق که ما بودیم آنجا او و او حق
❈۳❈
نبود او غیر او عالم هم او بود صفات و اسم او هم عین هو بود
مثل اینجا اگر چه نیک ناید ولی چون محض مفهوم است شاید
❈۴❈
نبود آنجا حروف الا مدادی ز نقش ماسوا غیر از سوادی
بذات آن کنز مخفی مکتتم بود نهان در حسن خود وجه قدم بود
❈۵❈
بچشم ذات آنجا ذات خود دید جمال خویش در مرآت خود دید
ظهوراتی که بینی زان نظر شد صفات و اسم اول جلوه گر شد
❈۶❈
ظهور اول اظهار دگر کرد بر او اهل تماشا را خبر کرد
ظهوراتی کزان وجه نکوشد نبد غیری‌، تجلی‌های او بد
❈۷❈
شدند اسماء مرایای ظهورش و زان اسماء تجلی کرد نورش
ز اسماء هر یک آثاری عیان شد در اعیان عین هر شیئی نشان شد
❈۸❈
هر آن عین از قدم گردید حادث وجود خارجی را گشت باعث
خود اشیاء هر یکی مربوب اسمیست که آن گنج حقیقت را طلسمی است
❈۹❈
پس اینعالم کتاب حق تعالی است بمعنی وصف آن حسن دل آراست
حروفاتی که اندر این کتابند ز حسن او بوصفی در خطابند
❈۱۰❈
پس آنعارف که بینا و بصیر است ز اوصاف جمال او خبیر است
بشیئی جز ز چشم او نه بیند جهانرا جمله جز نیکو نه بیند
❈۱۱❈
حروف اینجا ظهورات صفاتند ولی در غیب ذاتی عالیانند

فایل صوتی بحرالحقایق بخش ۷۵ - الحروف

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها