سایه:می پرد نیل شب از خاکستر سرد سحر وز نهفت این مه آلود عبوس
❈۱❈
می پرد نیل شب از خاکستر سرد سحر
وز نهفت این مه آلود عبوس
می تراود صبح رنگ آور
واپسین فریاد مرغ حق
❈۲❈
می چکد با لختههای خون
روی خاکستر
وز هراس روز دیگرگون
می تپد چونچشمه سیماب
❈۳❈
چشم هر اختر
روی هر دیوار
ایستاده سایه ای چون وحشت کابوس
کور و کین گستر
❈۴❈
وز صدای پای هر عابر
در کسوت پر هراس خویش می لرزند
سایه های شوم خوف آور
در همین هنگام
❈۵❈
از سپهر نیلی زرتار
می تراود صبح آذرگون
زیرپای مرد چکمه پوش
چوبه های دار می روید
❈۶❈
می شکوفد خون
کامنت ها