سایه:تن تو مطلع تابان روشنایی هاست اگر روان تو زیباست از تن زیباست
❈۱❈
تن تو مطلع تابان روشنایی هاست
اگر روان تو زیباست از تن زیباست
شگفت حادثه ای نادر ست معجزه طبع
که در سراچه ی ترکیب چون تویی آراست
❈۲❈
نه تاب تن که برون می زند ز پیراهن
که از زلال تنت جان روشنت پیداست
که این چراغ در آیینه ی تو روشن کرد؟
که آسمان و زمین غرق نور آن سیماست
❈۳❈
ز باغ روی تو صد سرخ گل چرا ندمد
که آب و رنگ بهارت روانه در رگ هاست
مگر ز جان غزل آفریده اند تنت
که طبع تازه پرستم چنین بر او شیداست
❈۴❈
نه چشم و دل که فرومانده در گریبانت
که روح شیفته ی آن دو مصرع شیواست
نگاه من ز میانت فرو نمی آید
هزار نکته ی باریک تر ز مو اینجاست
❈۵❈
حریف وسعت عشق تو سینه ی سایه ست
چو آفتاب که آیینه دار او دریاست
کامنت ها