سایه:موج رقص انگیز پیراهن چو لغزد بر تنش چنان به رقص آید مرا از لغزش پیراهنش
❈۱❈
موج رقص انگیز پیراهن چو لغزد بر تنش
چنان به رقص آید مرا از لغزش پیراهنش
حلقه ی گیسو به گرد گردنش حسرت نماست
ای دریغا گر رسیدی دست من در گردنش
❈۲❈
هر دمم پیش آید و با صد زبان خواند به چشم
وین چنین بگریزد و پرهیز باشد از منش
می تراود بوی جان امروز از طرف چمن
بوسه ای دادی مگر ای باد گل بو بر تنش
❈۳❈
همره دل در پی اش افتان و خیزان می روم
وه که گر روزی به چنگ من در افتد دامنش
در سراپای وجودش هیچ نقصانی نبود
گر نبودی این همه نامهربانی کردنش
❈۴❈
سایه که باشد شبی کان رشک ماه و آفتاب
در شبستان تو تابد شمع روی روشنش
کامنت ها