سایه:ای فرستاده سلامم به سلامت باشی غمم آن نیست که قادر به غرامت باشی
❈۱❈
ای فرستاده سلامم به سلامت باشی
غمم آن نیست که قادر به غرامت باشی
گل که دل زنده کند بوی وفایی دارد
تو مگر صاحب اعجاز و کرامت باشی
❈۲❈
خانه ی دل نه چنان ریخته از هم که در او
سر فرود آری و مایل به اقامت باشی
دگرم وعده ی دیدار وفایی نکند
مگر ای وعده، به دیدار قیامت باشی
❈۳❈
شبنم آویخت به گلبرگ که ای دامن چاک
سزدت گر همه با اشک ندامت باشی
می کنم بخت بد خویش شریک گنهت
تا نه تنها تو سزاوار ملامت باشی
❈۴❈
ای که هرگز نکند سایه فراموش تو را
یاد کردی به سلامم به سلامت باشی
کامنت ها