سایه:نه لب گشایدم از گل، نه ل کشد به نبید چه بی نشاط بهاری که بی رخ تو رسید
❈۱❈
نه لب گشایدم از گل، نه ل کشد به نبید
چه بی نشاط بهاری که بی رخ تو رسید
نشان داغ دل ماست لاله ای که شکفت
به سوگواری زلف تو این بنفشه دمید
❈۲❈
بیا که خاک رهت لاله زار خواهد شد
ز بس که خون دل از چشم انتظار چکید
به یاد زلف نگونسار شاهدان چمن
ببین در آینه ی جویبار گریه ی بید
❈۳❈
به دور ما که همه خون دل به ساغر هاست
ز چشم ساقی غمگین که بوسه خواهد چید؟
چه جای من؟ که درین روزگار بی فریاد
از دست جور تو ناهید بر فلک نالید
❈۴❈
ازین چراغ توام چشم روشنایی نیست
که کس ز آتش بیداد غیر دود ندید
گذشت عمر و به دل عشوه می خریم هنوز
که هست در پی شام سیاه صبح سپید
❈۵❈
کراست سایه درین فتنه ها امید امان؟
شد آن زمان که دلی بود در امان امید
صفای آینه ی خواجه بین کزین دم سرد
نشد مکدر و بر آه عاشقان بخشید
کامنت ها