گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سایه:این عشق، چه عشق است؟ ندانیم که چون است عقل است و جنون است و نه عقل و نه جنون است

❈۱❈
این عشق، چه عشق است؟ ندانیم که چون است عقل است و جنون است و نه عقل و نه جنون است
فرزانه چه دریابد و دیوانه چه داند؟ از مستی این باده که هروز فزون است
❈۲❈
ماهی ست نهان بر سر این بحر پریشان کاین موج سر آسیمه بلند است و نگون است
حالی و خیالی ست که بر عقل نهد بند این طرفه چه آهوست کزو شیر زبون است؟
❈۳❈
آن تیغ کجا بود که ناگه رگجان زد؟ پنهان نتوان داشت که اینجا همه خون است
با مطلع ابروی تو هوش از سر من رفت پیداست که بیت الغزل چشم تو چون است
❈۴❈
با زلف تو کارم به کجا می کشد آخر؟ حالی که ز دستم سر این رشته برون است
سایه! سخن از نازکی و خوش بدنی نیست او خود همه جان است که در جامه درون است
❈۵❈
برخیز به شیدایی و در زلف وی آویز آن بخت که می خواستی از وقت، کنون است
با خلعت خاکی طلبی طلعت خورشید رخساره بر افروز که او آینه گون است

فایل صوتی سیاه مشق بیت الغزل

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها