گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سایه:من چه گویم که کسی را به سخن حاجت نیست خفتگان را به سحرخوانی من حاجت نیست

❈۱❈
من چه گویم که کسی را به سخن حاجت نیست خفتگان را به سحرخوانی من حاجت نیست
این شب آویختگان را چه ثمر مژده ی صبح؟ مرده را عربده ی خواب شکن حاجت نیست
❈۲❈
ای صبا مگذر از اینجا، که درین دوزخ روح خاک ما را به گل و سرو و سمن حاجت نیست
در بهاری که بر او چشم خزان می گرید به غزل خوانی مرغان چمن حاجت نیست
❈۳❈
لاله را بس بود این پیرهن غرقه به خون که شهیدان بلا را به کفن حاجت نیست
قصه پیداست ز خاکستر خاموشی ما خرمن سوختگان را به سخن حاجت نیست
❈۴❈
سایه جان! مهر وطن کار وفاداران است بادساران هوا را به وطن حاجت نیست

فایل صوتی سیاه مشق دوزخ روح

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها