سایه:دل شکسته ی ما همچو آینه پاک است بهای درنشود گم اگرچه در خاک است
❈۱❈
دل شکسته ی ما همچو آینه پاک است
بهای درنشود گم اگرچه در خاک است
ز چاک پیرهن یوسف آشکارا شد
که دست و دیده ی پاکیزه دامنان پاک است
❈۲❈
نگر که نقش سپید و سیه رهت نزند
که این دو اسبه ی ایام سخت چالاک است
قصور عقل کجا و قیاس قامت عشق
تو هرقبا که بدوزی به قدر ادراک است
❈۳❈
سحر به باغ درآ کز زبان بلبل مست
بگویمت که گریبان گل چرا چاک است
رواست گر بگشاید هزار چشمه ی اشک
چنین که داس تو بر شاخه های این تاک است
❈۴❈
ز دوست آنچه کشیدم سزای دشمن بود
فغان ز دوست که در دشمنی چه بی باک است
صفای چشمه ی روشن نگاه دار ای دل
اگر چه از همه سو تند باد خاشاک است
❈۵❈
صدای توست که بر می زند ز سینه ی من
کجایی ای که جهان از تو پر ز پژواک است
غروب و گوشه ی زندان و بانگ مرغ غریب
بنال سایه که هنگام شعر غمناک است
❈۶❈
دل حزینم ازین ناله ی نهفته گرفت
بیا که وقت صفیری ز پرده ی راک است
کامنت ها