گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سایه:خسته و بیماروش به گردنم آویخت آن هوس انگیز دلبر ِ گنه آموز

❈۱❈
خسته و بیماروش به گردنم آویخت آن هوس انگیز دلبر ِ گنه آموز
دیده اش آشفته از خمار ِ هوس بار گونه اش از آتش ِ گناه گل افروز
❈۲❈
چنگ فرو برد و گیسوان ِ سیه را نرم ز پیشانی ِ بر آمده پس ریخت
ناز ِ سرانگشت ِ وی که گم شده ای داشت روی بنا گوش ِ من خزید و هوس ریخت
❈۳❈
سینه اش افشرده روی سینه ی من تنگ در تپش از مستی ِ گناه ِ دل آویز
نرم و نوازشگر آرمیده به دوشم گرمی ِ آن بازوان ِ لخت ِ هوس خیز
❈۴❈
شعله ی سرد ِ شکیب و سایه ی پرهیز رفته در آن چشم های می زده در خواب
در نگهش آرزوی تشنه ی لبریز در نفسش التهاب ِ بوسه ی بی تاب
❈۵❈
گرم در آغوش ِ من خزید و هوسناک بر لبم افشرد آن لبان ِ تب آلود
من ز خیالی رمیده سرد و سبک مهر بوسه ی من سردتر ز بوسه ی بدرود
❈۶❈
لب ز لبم برگرفت و از سر ِ افسوس غمزده در چشم ِ من دوید نگاهش
وز نگه ِ خسته اش به چشم ِ من آویخت سرزنش ِ بی زبان ِ چشم سیاهش
❈۷❈
دید که باز اندرین دو دیده ی نمناک عشق ِ کسی شمع ِ یادگار فروزد
دید که باز این دل ِ رمیده ی بی تاب در غم آن آرزوی گم شده سوزد
❈۸❈
از پس ِ اشکی که همچو هاله ی اندوه پرده در آن چشم های می زده آویخت
باز تمنای کام و حسرت ِ آغوش زان نگه تشنه ی هوس زده می ریخت

فایل صوتی تاسیان رمیده

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها