گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سلمان ساوجی:بر سر کوی غمش، بی سروپا باید رفت گاه با خویش و گه از خویش جدا، باید رفت

❈۱❈
بر سر کوی غمش، بی سروپا باید رفت گاه با خویش و گه از خویش جدا، باید رفت
تا به مقصود از این جا که تویی، یک قدم است قدمی از پی مقصود، فرا باید رفت
❈۲❈
رهبری جو، که درین بادیه هر سوی رهی است مرد سرگشته چه داند که کجا باید رفت
تا نگویی سفر صوب حجازست صواب وقت باشد که تو را راه خطا، باید رفت
❈۳❈
عاشقان را چو هوای حرم کعبه بود بر سر خار مغیلان به صفا، باید رفت
تا غبار سر کویت نشوم، ننشینم وگرم خود همه بر باد هوا، باید رفت
❈۴❈
خنک آن دم، که به بوی سر زلف تو مرا به فدای قدم باد صبا، باید رفت
غرض از کعبه و بتخانه تویی سلمان را چه کنم خانه پی خانه خدا باید رفت
❈۵❈
نقد گنجینه آن خانه، چو در سینه ماست به گدایی به در خانه، چرا باید رفت

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۱۰۴

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

سعید مزروعیان
2012-02-05T19:22:53
صورت دیگربیت8"چه کنم خانه ی بی خانه خداباید رفت"البته این بیت یادآور بیت معروف حافظ است"جلوه بر من مفروش ای ملک الحاج که توخانه می بینی ومن خانه خدا میبینم"که معلوم نیست کدام ازدیگری گرفته