گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سلمان ساوجی:باز دل سودای آن زنجیر مو، از سر گرفت آتشم بنشسته بود از شمع رویش، در گرفت

❈۱❈
باز دل سودای آن زنجیر مو، از سر گرفت آتشم بنشسته بود از شمع رویش، در گرفت
زهد خشک و دامن تر، آتش ما، می‌نشاند عشقش این بار آتشی در زد، که خشک و تر، گرفت
❈۲❈
موکب سلطان حسن او، عنان عشق، تافت سوی دارالملک جان، و آن مملکت، یکسر گرفت
نیم شب سودای حسنش، بر در دل حلقه زد حلقه دیوانگی زد، عقل و راه در گرفت
❈۳❈
یوسف از بهر دل یعقوب، باز آمد به مصر جان به استقبال شد، دل تنگش اندر بر گرفت
زلف او جای دل من بود، و آمد غیرتم کو به جای این دل مسکین، دلی دیگر گرفت
❈۴❈
گرچه خورشید جمالش، روی مهر، از من بتافت ور چه روزی چند مهرش، سایه از من، بر گرفت
بی لبش، چون گل، پر از خون باد، کام ساغرم گر لب من خنده زد، یا دست من، ساغر گرفت
❈۵❈
تا نپنداری که سلمان، دامن از دلبر، فشاند دامن از دل بر فشاند و دامن دلبر، گرفت

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۱۰۵

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

mareshtani
2009-11-13T20:08:44
m2 b6(kobajaje in dele meskin)1m2 b7(was tsche)2---پاسخ: در مورد اول مطابق پیشنهادتان عمل شد. در مورد دوم «ور چه» بع قرینهٔ مصرع اول صحیح به نظر می‌رسد.