سلمان ساوجی:آن پری چهره که ما را نگران میدارد چشم با ما و نظر، با دگران میدارد
❈۱❈
آن پری چهره که ما را نگران میدارد
چشم با ما و نظر، با دگران میدارد
زیر لب میدهم وعده، که کامت بدهم
غالب آن است که ما را به زبان، میدارد
❈۲❈
دوش گفتم که غمت، جان مرا داد به باد
گفت ای ساده، هنوزت غم جان میدارد
رایگان، چون سر و زر در قدمش، میبازم
سر چرا بر من شوریده، گران میدارد؟
❈۳❈
اغی گل از حال دل بلبل بیچاره بپرس
تا این همه فریاد و فغان میدارد؟
گر به دیدار تو فرسودهای، آسوده شود
مایه حسن رخت را چه زیان، میدارد؟
❈۴❈
خبرت نیست که در باغ جمالت، همه شب
چشم من آب گل و سرو روان میدارد
رفته بود از سر قلاشی و رندی، سلمان
چشم سرمست تواش، باز بر آن میدارد
کامنت ها