گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سلمان ساوجی:تشنه خود را دمی، لعل تو، آبی نداد خلوت ما را شبی، شمع تو، تابی نداد

❈۱❈
تشنه خود را دمی، لعل تو، آبی نداد خلوت ما را شبی، شمع تو، تابی نداد
خواست که از گوشه خواب، درآید به چشم خانه، خیال تو داشت، مدخل خوابی نداد
❈۲❈
مست شدم بر درش، باز به یک جرعه می حرمت مستی نداشت، داد خرابی نداد
آمدمش تشنه لب، بر لب دریای وصل بر لب دریا مرا، شربت آبی، نداد
❈۳❈
بر سر خوانش شبی، رفتم و کردم سوال هیچ صلایی نزد، هیچ جوابی نداد
هیچ دلی در نیافت، نعمت روز وصال تا به فراقش نخست، تاب عذابی نداد
❈۴❈
نیست متمع کسی، کانچه بدست آمدش در ره شاهد نباخت، یا به شرابی نداد
آنکه سر کوی اوست، عین روان را سراب وعده سلمان چرا، جز به سرابی نداد

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۱۱۴

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

علیرضا رضایی
2014-12-09T17:20:51
فکر میکنم در مصرع‌اول بیت‌دوم ، قبل از کلمه‌ی درآید یک باز میتواند وزن شعر را صحیحتر کندمثال: خواست که از گوشه خواب، بازدرآید به چشم
سید محسن
2019-12-19T18:34:55
موضوع با جابجائی ویرگول درست میشود----خواست که از گوشه،خواب در آید بچشم---