گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سلمان ساوجی:من امروز، از میی مستم، که در ساغر نمی‌گنجد چنان شادم، که از شادی، دلم در بر نمی‌گنجد

من امروز، از میی مستم، که در ساغر نمی‌گنجد
چنان شادم، که از شادی، دلم در بر نمی‌گنجد
❈۱❈
ز سودایت برون کردم، کلاه خواجگی، از سر به سودایت که این افسر، مرا در سر، نمی‌گنجد
بران بودم که بنویسم، مطول، قصه شوقت چه بنویسم، که در طومار و در دفتر، نمی‌گنجد
❈۲❈
به عشق چنبر زلفت، چه باک، از چنبر چرخم سرم تا دارد این سودا، در آن چنبر، نمی‌گنجد
همه شب، دوست می‌گردد، به گرد گوشه دلها که جز تو در دل تنگم، کسی دیگر، نمی‌گنجد
❈۳❈
حدیثی زان دهن گفتم، رقیبم گفت: زیر لب برو سلمان، که هیچ اینجا، حکایت در نمی‌گنجد

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۱۱۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

mareshtani
2009-11-07T16:09:28
lotfan beide sowom masraje dowom ra tas heh koned---پاسخ: با تشکر، «کحه» به صورت «که» تصحیح شد.