گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سلمان ساوجی:روی تو آب چشمه خورشید می‌برد لعلت به خنده پرده یاقوت می‌درد

❈۱❈
روی تو آب چشمه خورشید می‌برد لعلت به خنده پرده یاقوت می‌درد
گر بنگرد عروس جمالت در آینه خودبین شود هر آینه، آن به که ننگرد
❈۲❈
گر لاله با عذار تو شوخی کند و را معذور دار! کز سبکی باد می‌برد
چون مجمر از درون نفس گرم می‌زنم بر بوی آنکه لطف تو دامن بگسترد
❈۳❈
بگریست زار مردم چشم من از غمش لیکن چه سود؟ که غم مردم نمی‌خورد
دین می‌کنم فدای سر زلف کافرت گر زلف کافر تو بدین سر در آورد
❈۴❈
گفتم: به خون دل به کف آرم وصال تو بسیار ازین بگفتم و او دم نمی‌خورد
سلمان تواند از سر دنیا و آخرت بگذشت، لیکن از سر کوی تو نگذرد

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۱۲۱

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها