گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سلمان ساوجی:چشمت به خواب چشم مرا خواب می‌برد زلفت به تاب جان مرا تاب می‌برد

❈۱❈
چشمت به خواب چشم مرا خواب می‌برد زلفت به تاب جان مرا تاب می‌برد
من غرقه خجالت اشکم که پیش خلق چندان همی بود که مرا آب می‌برد
❈۲❈
سودای ابروی تو مغان راز مصطبه چون غمزه تو مست به محراب می‌برد
امشب به دوش مجلسیان را یکان یکان بردند مست و ترک مرا خواب می‌برد
❈۳❈
بنمای رخ که درشب تاریک طره‌ات دل گم شده‌ست و راه به مهتاب می‌برد
دل زد در وصال تو دانم که ضایع است رنجی که آن ضعیف درین باب می‌برد
❈۴❈
سلمان کجا و قصه زلف تو از کجا؟ بیچاره روزگار با طناب می‌برد

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۱۳۳

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

mareshtani
2009-11-14T01:39:28
mesraje dowome beide panjom(delgom)1---پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
مسعود رستگاری
2018-12-20T10:02:49
بیت آخر «به اطناب» صحیح است نه «با طناب»