گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سلمان ساوجی:گر وقت سحر، بادی از کوی تو برخیزد هر جا که دلی باشد در دامنش آویزد

❈۱❈
گر وقت سحر، بادی از کوی تو برخیزد هر جا که دلی باشد در دامنش آویزد
آن شعله که دل سوزد، از مهر تو افروزد وان باد که جان بخشد، از زلف تو برخیزد
❈۲❈
هر دل که برد چشمت، در دست غم اندازد هر می که دهد لعلت، با خون دل آمیزد
کو طاقت آن جان را، کز وصل تو بکشیبد؟ کو قوت آن دل را کز جور تو بگریزد؟
❈۳❈
دل می‌طلبی جانا، آن زلف بر افشان تا دل بر سر جان بارد، جان بر سر جان ریزد
تیغ غم عشقت را ازجان سپری کردم هر کش سپری باشد، از تیغ بنگریزد
❈۴❈
حاشا که بود گردی، بر دل ز تو سلمان را! گر عشق تو خاکش را، صدبار فرو ریزد

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۱۴۶

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

mareshtani
2009-11-14T02:19:30
mesraje dowome beide shashom(nabogresad)1---پاسخ: «بنگریزد» صحیح است، نمونه‌های مشابه ب+ن+فعل مضارع را در اشعار شاعران کهن می‌توان دید.