گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سلمان ساوجی:مستور در ایام تو معذور نباشد هر چند که این ممکن و مقدور نباشد

❈۱❈
مستور در ایام تو معذور نباشد هر چند که این ممکن و مقدور نباشد
ماقوت رفتار نداریم، اگر یار نزدیک‌تر آید، قدمی دور نباشد
❈۲❈
مست می او گرد که مرد ره او را اول صفت آنست که مستور نباشد
بی‌سر و قدت کار طرب راست نگردد بی‌شمع رخت عیش مرا نور نباشد
❈۳❈
با چشم تو خواهم غم دل گفت ولیکن وقتی بتوان گفت که مخمور نباشد
ما جنت و فردوس ندانیم ولیکن دانیم که در جنت ازین حور نباشد
❈۴❈
از بوی سر زلف خودم صبر مفرمای کین تاب و توان در من رنجور نباشد
هرکس که به کفر سر زلف تو بمیرد در کیش من آنست که مغفور نباشد

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۱۵۶

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها