گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سلمان ساوجی:دلم را جز سر زلفت، دگر جایی نمی‌باشد خود این مشکل که زلفت را سر و پایی نمی‌باشد

❈۱❈
دلم را جز سر زلفت، دگر جایی نمی‌باشد خود این مشکل که زلفت را سر و پایی نمی‌باشد
دلی ارم سیه بر رخ نهاده داغ لالایی قبولش کن که سلطان را ز لالایی نمی‌باشد
❈۲❈
بخواهم مرد چون پروانه، پیش شمع رخسارت که پیش از مردنم پیش تو پروایی نمی‌باشد
دلا گر غمزه مستش جفایی می‌کند شاید که مستان معربد را ز غوغایی نمی‌باشد
❈۳❈
بهار عالم جان است، رخسارش تماشا کن که در عالم از آن خوشتر تماشایی نمی‌باشد
مرا دردی است اندر دل مداوایش نمی‌دانم ولی دانم که دردش را مداوایی نمی‌باشد
❈۴❈
تمنایی است سلمان را که جان در پایش اندازد بجان او کزین بیشش تمنایی نمی‌باشد

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۱۶۴

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

mareshtani
2009-11-14T16:14:33
mesraje awale beide sowom(mord tschun parawana peshe)1---پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
mareshtani
2009-11-21T14:59:48
tschunparawana---پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
سید محسن
2019-12-22T01:35:24
دلی دارم سیه بر رخ........-----درست است