گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سلمان ساوجی:زلف و رخسار تو را شام و سحر چون خواند؟ هر که یک حرف سیاهی ز سپیدی داند

❈۱❈
زلف و رخسار تو را شام و سحر چون خواند؟ هر که یک حرف سیاهی ز سپیدی داند
می‌کنم ترک هوای سر زلف تو و باز باد می‌آید و این سلسله می‌جنباند
❈۲❈
اشک من آنچه ز زار دل من می‌گوید راست می‌گوید و از دیده سخن می‌راند
دل به او دادم و او کرد به جانم بیداد هیچکس نیست که داد من از او بستاند
❈۳❈
آب چشمم ننشاند آتش و من می‌دانم کاتش من به جز از خاک درش ننشاند
هر چه گوید ز لبش جان، همه شیرین گوید و آنچه داند ز رخش دل، همه نیکو داند
❈۴❈
ماند سلمان ز درت دور و چنان می‌شنود: که مراد تو چنین است و بدین می‌ماند

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۱۸۳

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

کاظم ایاصوفی
2021-03-03T05:43:02
مصراع اول بیت سوم راز درست است نه زار