گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سلمان ساوجی:چشم مستت گرچه با ما ترک تازی می‌کند لعل جانبخش تو هر دم دلنوازی می‌کند

❈۱❈
چشم مستت گرچه با ما ترک تازی می‌کند لعل جانبخش تو هر دم دلنوازی می‌کند
تا دلم آورد بر محراب ابرویت نماز جامه جان را به خون، هر دم نمازی می‌کند
❈۲❈
باز نخدان چو کویت ای بت سیمین ذقن! زلف چون چوگان تو هر لحظه بازی می‌کند
می‌زند خورشید تابان، بر سر شمشاد تیغ تا چرا در دور قدت سرفرازی می‌کند؟
❈۳❈
چون نپالایم ز راه دیده، خون دل مدام کاتش عشق تو در دل جان گدازی می‌کند
سازگاری کن دمی با من که در عشق تو جان از تنم بر عزم رفتن کار سازی می‌کند
❈۴❈
همچو زلفت شد پریشان حال سلمان حزین زانکه با روی تو دائم عشق بازی می‌کند

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۱۹۴

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

حسن ابراهیم زاده و زهرا یعقوبی
2013-12-13T23:38:01
درودابتدای بیت سوم "با زنخدان" صحیح است نه "باز نخدان"با سپاس
سید محسن
2019-12-22T13:49:36
همان بیت سوم-----با زنخدان چو گویت ای بت-----در مصرع بعد به چوگان اشاره شده پس گوی درست است