سلمان ساوجی:آنها که مقیمان خرابات مغانند ره جز به در خانه خمار ندانند
❈۱❈
آنها که مقیمان خرابات مغانند
ره جز به در خانه خمار ندانند
من بنده رندان خرابات مغانم
کایشان همه عالم به پشیزی نستانند
❈۲❈
سر حلقه ارباب طریقت بحقیقت
آن زنده دلانند که در ژنده نهانند
بسیار خیال خرد و دین مپزای دل
کین هر دو به یک جرعه می خام نمانند
❈۳❈
من جز به قدح بر نکنم دیده، چو نرگس
فردا که ز خاک لحدم باز نشانند
گر خلق برآنند که برانند ز شهرم
من نیز برانم که همه خلق برانند
❈۴❈
ای کرده نهان رخ ز گران جانی اغیار
بنمای رخ از پرده که یاران نگرانند
نقش رخ خوبت نتوان خواند و رخت را
شرط ادب آن است که خود نقش نخوانند
❈۵❈
روز رخ و زلف چو شبت پرده سلمان
بسیار دریدند و شب و روز درانند
کامنت ها