گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سلمان ساوجی:گاه در مصطبه دردی کش رندم خوانند گاه در خانقهم صوفی صافی دانند

❈۱❈
گاه در مصطبه دردی کش رندم خوانند گاه در خانقهم صوفی صافی دانند
تو مرانم ز در خویش و رها کن صنما تا به هر نام که خواهند مرا می‌خوانند
❈۲❈
باد پایان سخن کی به صفای تو رسد؟ گر چه روز و شبشان اهل سخن می‌رانند
با غم عشق تو گودین برو و عقل ممان عقل و دین هر دو به عشق تو کجا می‌مانند
❈۳❈
تو ز ما فارغی و حلقه به گوشان درت گوش امید به در، منتظر فرمانند
پای آن نیست کسی را که به کوی تو رسد بر سر کوی تو این طایفه بی پایانند
❈۴❈
نیست در دیده عشاق ز خون جای دلی جای آن است که بر چشم خودت بنشانند
جان و دل گوی سر زلف تو گشتند و چه گوی گوی‌هایی که دوان در عقب چوگانند
❈۵❈
با همه بیدلیم در صف عشقت کس نیست مرد سلمان ز کسانی که درین میدانند

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۱۹۷

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

mareshtani
2009-11-15T00:32:43
mesraje awale beide akhir(marde salnman)1---پاسخ: «مرد ز سلمان» با «مرد سلمان» جایگزین شد. اما به نظرم «مرد» باید «mord» خوانده شود در آن مصرع.
مهرنوش
2014-05-27T04:40:56
مُرد درست نیست. معنی‌اش اینه که کسی مَرد میدان مقابله با سلمان نیست.
مهرنوش
2014-05-27T04:42:29
بیت چهارم لطفا : گودین--> گو دین
مهرنوش
2014-05-27T04:46:42
بیت 3 : باد پایان--> بادپایان ، یعنی جمعِ بادپا. و در نتیجه فکر می‌کنم که فعل باید جمع باشه: رسد--> رسند.
سید محسن
2019-12-22T13:57:37
بادپایان سخن کی به صفای تو رسند-----مَردسلمان زکسانی که درین میدانند----درست است