گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سلمان ساوجی:بی‌گل رویت ندارد، رونقی بستان ما بی حضورت، هیچ نوری نیست، در ایوان ما

❈۱❈
بی‌گل رویت ندارد، رونقی بستان ما بی حضورت، هیچ نوری نیست، در ایوان ما
گر بسامان سر کویش رسی ای باد صبح عرضه داری شرح حال بی سرو سامان ما
❈۲❈
در دل ما، خار غم بشکست و در دل غم، بماند چیست یاران، چاره غمهای بی‌پایان ما؟
دوستان، گویند دل را صبر فرمایید صبر چون کنیم ای دوستان، دل نیست در فرمان ما؟
❈۳❈
در فراقش نیست یا رب زندگانی را سبب سخت رویی فلک یا سستی پیمان ما
در فراق دوست، دل، خون گشت و خواهد شد بباد دوستان بهر خدا جان شما و جان ما
❈۴❈
در فراقش، بعد چندین شب، شبی خواهم ربود می‌شنیدم در شکر خواب از لب سلطان ما
بار هجر ما، که کوه، از بردن او عاجز است چون تحمل می‌کند گویی دل سلمان ما؟

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۲۰

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

mareshtani
2009-11-10T02:00:22
mesraje awale beide dowom(rasie)1---پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
مسعود رستگاری
2018-12-09T20:13:25
بیت پنجم در مصرع اول «چیست» درست است نه «نیست».در واقع بیت پرسشی است و شاعر از خدا می‌پرسد که در فراقِ یار، دلیل زندگانی چیست؟ دلیلش سخت‌روییِ فلک است یا سستیِ پیمان ِما؟