سلمان ساوجی:خیال زلف تو چشمم به خواب میبیند دلم ز شمع جمال تو تاب میبیند
❈۱❈
خیال زلف تو چشمم به خواب میبیند
دلم ز شمع جمال تو تاب میبیند
کسی که چشمه آب حیات لعل تو دید
برون از آن همه عالم سراب میبیند
❈۲❈
به غیر عشق تو در دیده هر چه میآید
نظر معاینه نقشش بر آب میبیند
ندیم چشمم از آن است چشم مخمورت
که در زجاجی چشمم شراب میبیند
❈۳❈
خیالش از دل و چشمم نمیرود بیرون
کجا رود که شراب و کباب میبیند
دلا مگرد به عهدش قوی که عهد حبیب
خرد ضعیف چو عهد حباب میبیند
❈۴❈
نهاد دل، همگی بر وفای او سلمان
نهاد خویش از آن رو خراب میبیند
کامنت ها