گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سلمان ساوجی:دی دیده از خیال رخش بازمانده بود گلگون اشک در طبلش گرم رانده بود

❈۱❈
دی دیده از خیال رخش بازمانده بود گلگون اشک در طبلش گرم رانده بود
افتاده بود دل به خم چین زلف او شب بود و ره دراز هم آنجا بمانده بود
❈۲❈
دل رفته بود و ما پی دل تا بکوی دوست بردیم از آنکه او همه ره خون فشانده بود
دل دیده خواست تا ببرد، خون گرفته بود جان خواست خواستم بدهم، غم ستانده بود
❈۳❈
می‌خواستم که عمر عزیزت کنم نثار نقدی عزیز بود ولیکن نمانده بود
در خطا شده ز خال سیاه مبارکش کش نیش لب طره سلمان نشانده بود
❈۴❈
خالش به جای خویش گرفتم، نشسته بود بیگانه خط نامه سیه را که خوانده بود

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۲۰۷

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

mareshtani
2009-11-15T20:12:22
mesraje awale beide panjom(mekhwastam)beide shashom??2---پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.