گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سلمان ساوجی:سر سودای تو هرگز ز سر ما نرود برود این سر سودایی و سودا نرود

❈۱❈
سر سودای تو هرگز ز سر ما نرود برود این سر سودایی و سودا نرود
پرتو نور تجلی رخت، ممکن نیست که اگر کوه ببیند دلش از جا نرود
❈۲❈
پای سست است و رهم دور از آن می‌ترسم که سر من برود در طلب و پا نرود
هر که را گوشه دل خلوت خاص تو بود دلش از گوشه خلوت به تماشا نرود
❈۳❈
عشقت آمد به سرم و زمن مسکین بستند عقل و دین هر دو و دانم که بدینها نرود
سیل خون دل ما می‌رود از دیده بگو با خیال تو که در خون دل ما نرود
❈۴❈
ما دلی ناسره داریم به بازار غمت درم قلب ندانم برود یا نرود؟
چند گویی که دلم رفت به خوبان سلمان! دیده بر دوز و دل از دست مده تا نرود

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۲۱۰

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

mareshtani
2009-11-15T20:29:47
mesraje awale beide haftom(ke)hasfshawad---پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.