سلمان ساوجی:گرز خورشید جمالت ذرهای پیدا شود هر دو عالم در هوایش، ذرهسان دروا شود
❈۱❈
گرز خورشید جمالت ذرهای پیدا شود
هر دو عالم در هوایش، ذرهسان دروا شود
شمع دیدارش اگر از نور تجلی پرتوی
افکند بر کوه، چون پروانه نا پروا شود
❈۲❈
عاشق صادق چه داند کعبه و بتخانه چیست؟
هر کجا یابد نشان یار خود آنجا شود
در شب هجرش به بوی وعده فردای وصل
حالیا جان میدهم تا صبح تا فردا شود
❈۳❈
صد هزار آیینه دارد شاهد مه روی من
رو به هر آیینه کارد جان درو پیدا شود
در سرم سودای زلف توست و میدانم یقین
کاین سر سودایی من، در سر سودا شود
❈۴❈
خرقه سالوس بر خواهم کشید از سر ولی
ترسم این زنار گبری در میان رسوا شود
میزنندم بر درش، چون حلقه و من همچنان
همتی در بسته باشد تا که این در، وا شود
کامنت ها