گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سلمان ساوجی:یار دل می‌جوید و عاشق روانی می‌دهد چون کند مسکین در افتادست و جانی می‌دهد؟

❈۱❈
یار دل می‌جوید و عاشق روانی می‌دهد چون کند مسکین در افتادست و جانی می‌دهد؟
چون نمی‌افتد به دستش آستین وصل دوست بر در او بوسه‌ای بر آستانی می‌دهد
❈۲❈
گفت: لعلت می‌دهم کام دلت، باری مرا گر نمی‌بخشد لبت کامی، زبانی می‌دهد
با وصالش می‌توانم جاودان خوش زیستن گر فراق او مرا یکدم امانی می دهد
❈۳❈
گو برون کن جان و دل هرکس که او چون جام می می‌رود خود را به دست دلستانی می‌دهد
گفتمش موی تو بر زانو چه آید هر زمان؟ گفت: پیشم شرح حال ناتوانی می‌دهد
❈۴❈
گفتم: از من هیچ ذکری می‌رود در حلقه‌اش؟ گفت: سودا بین که تشویش فلانی می‌دهد
غم مخور سلمان به غم خوردن که چرخ از خوان خویش هر همایی را که بینی استخوانی می‌دهد

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۲۱۷

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

mareshtani
2009-11-15T21:03:38
mesraje awale beide akhir(as khwan)1---پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.