گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سلمان ساوجی:بگذار تا ز طرف نقابت شود پدید حسنی که مه ندارد و رویی که کس ندید

❈۱❈
بگذار تا ز طرف نقابت شود پدید حسنی که مه ندارد و رویی که کس ندید
برق جمال خرمن پندار ما بسوخت لعلت خیال پرده اسرار ما درید
❈۲❈
زلفت مرا ز حلقه زهاد صومعه زنار بسته بر سر کوی مغان کشید
خود را زدند جان و دلم بر محیط عشق بیچاره دل غریو شد و جان به لب رسید
❈۳❈
اسرار عشقت از در گفت و شنید نیست سری است ابوالعجب که نه کس گفت و نه شنید
خرم کسی که بر سر بازار عاشقی جان در غمت بداد و غمت را به جان خرید

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۲۱۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

Teddy
2021-10-11T02:00:39.4776744
دو بیت آخر به این صورته: خرم کسی که بر سر بازار عاشقی جان در غمت بداد و غمت را به جان خرید امروز نیست در سر سلمان حدیث عشق کایزد مرا و عشق تو را با هم آفرید.