گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سلمان ساوجی:زحمت ما می‌دهی، زاهد تو را با ما چه کار عقل و دین و زهد را با عاشق شیدا چه کار؟

❈۱❈
زحمت ما می‌دهی، زاهد تو را با ما چه کار عقل و دین و زهد را با عاشق شیدا چه کار؟
می‌خورد صوفی غم فردا و ما می می‌خوریم مرد امروزیم، ما را با غم فردا چه کار؟
❈۲❈
جای عیاران سرباز است کوی عاشقی ای سلامتجوی برو بنشین، تو را با ما چه کار؟
راز لعل شاهدان بر زاهدان پوشیده است متقی را در میان مجلس صهبا چه کار
❈۳❈
ما ز سودای دو چشم آهویی سر گشته‌ایم ورنه این سرگشته را در کوه و در صحرا چه کار؟
دل برای گوهری از راه چشمم رفته است هر که را گوهر نیاید، در دل دریا چه کار؟
❈۴❈
دین و دنیا هر دو باید باخت در بازار عشق مردم کم مایه را خود با چنین سودا چه کار؟
ما شراب و شاهد و کوی مغان دانیم و بس با صلاح توبه و حج و حرم ما را چه کار؟
❈۵❈
تا نپنداری که سلمان را نظر بر شاهدست مست جام عشق را با شاهد رعنا چه کار؟
عشق اگر زیبا بود، معشوقه گو زیبا مباش عشق را با صورت زیبا و نا زیبا چه کار؟

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۲۳۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

نگین شکروی
2012-08-27T00:31:37
با درود و سپاس فراوانمصرع اول از بیت دوم چنین باید باشد : می خورد صوفی غم فردا و ما " می " می خوریم.همچنین برای حفظ وزن شعر در مصرع دوم از بیت سوم " سلامت جو " صحیح به نطر میرسد.
mareshtani
2009-11-16T00:56:22
mesraje dowomr beide panjom(darkoho darsahra)1---پاسخ: با تشکر، «در» اضافه شد.