گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سلمان ساوجی:سالک راه تو را با مالک رضوان چه کار؟ عابدان قبله را با کفر و با ایمان چه کار؟

❈۱❈
سالک راه تو را با مالک رضوان چه کار؟ عابدان قبله را با کفر و با ایمان چه کار؟
طالب درمان نه مرد کار درد عاشقی است دردمندان غمت را با غم درمان چه کار؟
❈۲❈
صحبت گل را و دل را، هر دو عالم واسطه وصل جانانست ورنی جسم را با جان چه کار؟
چون زلیخای هوایت دامن جانم گرفت یوسف جان مرا در بند و در زندان چه کار؟
❈۳❈
عقل می‌گوید که این راهی است بی‌پایان مرو گو برو عقلا تو را با بی سرو سامان چه کار؟
جان سپر کردیم و می‌جوییم زخمش را به جان هر که او را نیست این قوت درین میدان چه کار؟
❈۴❈
مدعی را از جمالش نیست خطی، کان چمن عندلیبان راست، زاغان را در آن بستان چه کار؟
کار من عشق است و مذهب عاشقی و هر کسی مذهبی دارد تو را با مذهب سلمان چه کار؟

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۲۳۹

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

mareshtani
2009-11-16T01:00:05
mesraje awal(malekeraswan)1---پاسخ: با تشکر، «و» حذف شد.
مسعود رستگاری
2018-12-15T23:15:27
همان «مالک و رضوان» صحیح بود و «و» به اشتباه حذف شد. مالک نام دربان دوزخ است و رضوان نام دربان بهشت است. منظور این مصرع این است که «سالک راه تو با جهنم و بهشت کاری ندارد» نه اینکه بخواهد بگوید با صاحب بهشت کاری ندارد! چون صاحب بهشت در واقع خودِ معشوق است و اتفاقاً سالک با معشوق کار دارد.
نیلوفر حمراطلایی
2022-05-08T18:48:25.3991438
سلام میشه لطفا خوانش بیت دوم رو بگید.مخصوصا مصراع اولش.ممنون
مسعود رستگاری
2023-02-23T15:54:12.1338621
سلام طالبِ درمان نه مردِ کارِ دردِ عاشقی است دردمندانِ غمت را با غمِ درمان چه کار؟ شاعر در مصرع اول «دردِ عاشقی» را به عنوان یک «کار» یاد کرده، و می‌فرماید: کسی که خواهانِ درمانِ دردِ عاشقی است، مردِ این کار ( کارِ دردِ عاشقی) نیست. در مصرع دوم نیز می‌فرماید: کسانی که گرفتار غمِ عشقِ تو هستند، دنبال درمان و خلاصی از این درد و غم نیستند