گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سلمان ساوجی:می‌برد سودای چشم مستش از راهم دگر از کجا پیدا شد این سودای ناگاهم دگر؟

❈۱❈
می‌برد سودای چشم مستش از راهم دگر از کجا پیدا شد این سودای ناگاهم دگر؟
دیده می‌بندم ولی از عکس خورشید بلند در درون می‌افتد از دیوار کوتاهم دگر
❈۲❈
هست در من آتشی سوزان، نمی‌دانم که چیست؟ این قدر دانم که همچون شمع می‌کاهم دگر
هر شبی گویم که فردا ترک این سودا کنم تازه می‌گردد هوای هر سحرگاهم دگر
❈۳❈
زندگانی در فراقت گر چنین خواهد گذشت بعد از نیم زندگانی بس نمی‌خواهم دگر
همچو خاکم بر سر راه صبوری معتکف باد بر بوی تو خواهد بردن از راهم دگر
❈۴❈
یار گندمگون خرمن سوز سنبل موی من جو به جو بر باد خواهد داد چون کاهم دگر
ساقیا از آب رز یک جرعه بر خاکم فشان هان که درخواهد گرفتن آتشین آهم دگر
❈۵❈
در ازل خاک وجود من به می گل کرده‌اند منع می‌خوردن مکن سلمان به اکراهم دگر!

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۲۴۲

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

mareshtani
2009-11-16T22:47:36
mesraje dowome beide sowom(anqadardanam)1---پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
mareshtani
2009-11-16T22:54:08
m1 b8(as abe rasjak)2---پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.