گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سلمان ساوجی:مست حسنی که ندارد خبر از آفاقش چه خبر باشد از احوال دل عشاقش؟

❈۱❈
مست حسنی که ندارد خبر از آفاقش چه خبر باشد از احوال دل عشاقش؟
گر چه یادم نکند یار، منش مشتاقم یاد باد آنکه جهانیست چو من مشتاقش
❈۲❈
کرد عهدی سر من کز سر کویش نرود گر رود سر نروم من ز سر میثاقش
دفتر وصف رخش را نتواند پرداخت گر ورق‌های گل و لاله شود اوراقش
❈۳❈
عشق زهریست خوش ای دل که ندارد تریاق درکش آن زهر هلاهل، مطلب تریاقش
با چنان روی لطافت ملکش نتوان گفت جز به یک روی که باشد ملکی اخلاقش
❈۴❈
خلق گویند که سلمان سخن عشق بپوش چه بپوشم که شنیدنش همه آفاقش

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۲۵۵

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

سعید مزروعیان
2012-02-05T19:56:08
تصحیح بیت1"مست حسنی که نباشد خبرازآفاقشجه خبرباشدازاحوال دل مشتاقش"
mareshtani
2009-11-20T17:02:47
mesraje dowom( ahwaledele)1---پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
سید محسن
2019-12-23T02:00:31
چه خبر باشد از احوال دل عشاقش-----حال مشتاق معمولا بد نیست---اما دل عاشق است که آشوب است.ولازم است که معشوق از این آشوب خبری بگیرد