سلمان ساوجی:ای به دیدار توام، دیده گریان مشتاق! ز اشتیاق لب لعلت، به لبم جان مشتاق
❈۱❈
ای به دیدار توام، دیده گریان مشتاق!
ز اشتیاق لب لعلت، به لبم جان مشتاق
دل به سوز تو چو پروانه به آتش مایل
جان به درد تو چو بیمار به درمان مشتاق
❈۲❈
جان محبوس تن من به تمنای رخت
عندلیبی است مقفس به گلستان مشتاق
چون بود سبزه پژمرده به باران مشتاق
بیش از آنم من مهجور، به جانان مشتاق
❈۳❈
خسروا بنده به بوسیدن خاک در تو
چون سکندر به لب چشمه حیوان مشتاق
به هوای دل ما، حسن رخ خوبان است
چون به انفاس صبا، لاله و ریحان مشتاق
❈۴❈
تشنه بادیه چون است به زمزم مایل
بیش از آنست به دیدار تو سلمان مشتاق
کامنت ها