گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سلمان ساوجی:بی دوست من از باغ ارم یاد نیارم ور جنت فردوس بود، دوست ندارم

❈۱❈
بی دوست من از باغ ارم یاد نیارم ور جنت فردوس بود، دوست ندارم
از دست رقیبان نروم، ور برود سر من خاک در دوست به دشمن نگذارم
❈۲❈
پرورده به خون جگرش بودم و چون اشک از دیده من رفت و نیامد به کنارم
آن دم که دهم جان و به خاکم بسپارند من خاک درش را به دل و جان نسپارم
❈۳❈
بر خاک درش میرم و چون خاک شوم من زان در نتوانند برانگیخت غبارم
در نامه چو نامت نبود نامه نخواهم و آن دم که به یادت نزنم دم نشمارم
❈۴❈
کو دولت آنم که شبی با تو نشینم؟ کو فرصت آنم که دمی با تو برآرم؟
در نامه همه شرح فراق تو، نویسم بر دیده همه نقش خیال تو نگارم
❈۵❈
چشمان سیاه تو به اول نظرم مست کردند و بکشتند در آخر به خمارم
یارب چه دلست آن دل سنگین که نشد نرم؟ از « یارب‌» دلسوز من و ناله زارم
❈۶❈
گویند که سلمان سر و جان در قدمش باز گر کار به سر می‌رودم بر سر کارم

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۲۷۹

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

مهدی
2016-09-30T16:08:57
شعری بسیار زیبا مخصوصا بیت هشتم
سید محسن
2019-12-23T03:04:39
من خاک درش را به دل وجان بسپارمدر وجود عاشق بغیر از دل و جان چه میماند که شایسته خاک درش باشد.