گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سلمان ساوجی:صبح محشر که من از خواب گران برخیزم به جمالت که چو نرگس نگران برخیزم

❈۱❈
صبح محشر که من از خواب گران برخیزم به جمالت که چو نرگس نگران برخیزم
در مقامی که شهیدان غمت را طلبند من به خون غرقه کفن رقص کنان برخیزم
❈۲❈
گرچه چون گل دگران جامه درند از عشقت من چو سوسن به ثنا رطب لسان برخیزم
چون شوم خاک به خاکم گذری کن چو صبا تا به بویت ز زمین رقص کنان برخیزم
❈۳❈
عمر با سوز تو چون شمع به پایان آرم نیستم دود که زود از سر آن برخیزم
تو مپندار که از خاک سر کوی تو من به جفای فلک و جور زمان برخیزم
❈۴❈
سرگرانم ز خمار شب دوشین ساقی قدحی تا من ازین رنج گران برخیزم
دو سه روز از سر سجاده بر آنم سلمان که به عزم سفر کوی مغان برخیزم

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۲۸۳

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

mareshtani
2009-11-28T15:38:09
beide sowom eshkaldarad---پاسخ: با تشکر، در مصرع «جامه درانداز عشقت» را با «جامه درند از عشقت» جایگزین کردیم.
کسرا
2017-02-13T17:41:18
واقعا زیباست تو مپندار که از خاک سر کوی تو منبه جفای فلک و جور زمان برخیزم