گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سلمان ساوجی:کمترین صید سر زلف کمند تو منم چون تو ای دوست به هیچم نگرفتی چه کنم؟

❈۱❈
کمترین صید سر زلف کمند تو منم چون تو ای دوست به هیچم نگرفتی چه کنم؟
در درونم به جز از دوست دگر چیزی نیست یوسفم دوست من آلوده به خون پیرهنم
❈۲❈
درگذشت از سر من آب ولی گر دهدم آشنایی مددی دستی و پایی بزنم
جان چه دارد که نثار ره جانان سازم؟ یا که سر چیست که در پای عزیزش فکنم؟
❈۳❈
با خیال تو نگردد دگری در نظرم جز حدیث تو نیاید سخنی در دهنم
شور سودای من و تلخی عیشم بگذار بنگر ای خسرو خوبان که چه شیرین سخنم
❈۴❈
قوت کندن سنگ ارچه چو فرهادم نیست سنگ جانم روم القصه و جانی بکنم
ساقیا باده، که من بر سر پیمان توام در من این نیست که پیمانه و پیمان شکنم
❈۵❈
مطربا راه برون شد بنما، سلمان را به در دوست که من گمشده در خویشتنم

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۲۸۷

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

mareshtani
2009-11-22T18:57:41
mesraje dowome beide tschharom(saram)1mesraje awale beide akhir(motreba)2---پاسخ: با تشکر، مورد دوم مطابق پیشنهادتان و مورد اول به صورت «که سر» تصحیح شد.