گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سلمان ساوجی:به درد دل گرفتارم دوای دل نمی‌دانم دوای درد دل کاری است بس مشکل نمی‌دانم

❈۱❈
به درد دل گرفتارم دوای دل نمی‌دانم دوای درد دل کاری است بس مشکل نمی‌دانم
به چشم خویش می‌بینم که خواهد ریخت خون دل ندانم چون کنم با دل من بیدل نمی‌دانم
❈۲❈
بیابان است و شب تاریک و با من بخت من همره ولی بخت است خواب آلود و من منزل نمی‌دانم
چه گویم ای که می‌پرسی ز حال روزگار من که ماضی رفت و حال این است و مستقبل نمی‌دانم
❈۳❈
مرا از دین و از دنیا همین درد تو بس حاصل که من خود دین و دنیا را جزین حاصل نمی‌دانم
از آنت در میان دل چو جان جا کرده‌ام دایم که من جای تو در عالم برون از دل نمی‌دانم
❈۴❈
مرا گویند عاقل گرد و ترک عشق کن سلمان من آن کس را که عاشق نیست خود عاقل نمی‌دانم

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۲۹۱

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

سید محسن
2019-12-23T14:56:54
تمام غزل درست نوشته شده و هیچ ایرادی ندارد
وهم
2018-10-24T23:40:07
مصراع4: من غافل نمیدانممصراع6: ولی بختیست خواب آلوده