گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سلمان ساوجی:ز آب مژگان هر شبی خرقه نمازی می‌کنم سرو قدت را دعای جان درازی می‌کنم

❈۱❈
ز آب مژگان هر شبی خرقه نمازی می‌کنم سرو قدت را دعای جان درازی می‌کنم
در رسنهای دو زلف کافرت پیچیده‌ام غازیم غازی، به جان خویش بازی می‌کنم
❈۲❈
کمترینت بنده‌ام کت عاقبت محمود باد سالها شد تا بدین درگه ایازی می‌کنم
خاک پایت شد سر من بر سر من می‌گذر تا چو گرد از رهگذارت سرفرازی می‌کنم
❈۳❈
رفتن این راه دشوارست و این ره رفتی است دیگران رفتند و من هم کارسازی می‌کنم
جان قلبم لایق بازار سودای تو نیست لاجرم در بوته دل جان گدازی می‌کنم
❈۴❈
صد رهم راندی و می‌گردم به گردت چون مگس باز خوان یک نوبتم تا شاهبازی می‌کنم
غمزه‌ات می‌ریخت خونم گفتمش از چیست؟ گفت: بر تو رحم آمد مرا مسکین نوازی می‌کنم
❈۵❈
گفتمش ناز و عتابت چیست؟ با اهل نظر گفت: سلمان این ز فرط بی‌نیازی می‌کنم

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۲۹۲

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

mareshtani
2009-11-22T19:08:44
mesraje awale beide hashtom(goftamash as tschist)1---پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
mareshtani
2009-11-26T14:27:58
ghamsa ash merekhtkhunam goftamash
سید محسن
2019-12-23T14:59:55
رفتن این راه دشوار ست و این ره رفتنی است----درست است