سلمان ساوجی:خستهام ای یارو ندارم، طبیب هیچ طبیبی نبودچون حبیب
❈۱❈
خستهام ای یارو ندارم، طبیب
هیچ طبیبی نبودچون حبیب
آه! که بیمار غمت، عرض حال
کر دو نفر مود جوابی، طبیب
❈۲❈
یک هوسم هست، که در پای تو
جان بدهم، کوری چشم رقیب
میسپرم راه هوایت، به سر
این ادب آن نیست، که داند، ادیب
❈۳❈
عاشق مسکین، که غریب است و زار
گر بنوازیش، نباشد غریب
طالب وصل توام، اما چه سود
سعی تو چو سلمان نباشد، نصیب
❈۴❈
تا ز در بسته نگردد ملول
« نصر من الله و فتح قریب»
کامنت ها