سلمان ساوجی:هر که را مقصود، حسن عارض است از دلبران عارضی عشق است، نتوان نهادن دل بر آن
❈۱❈
هر که را مقصود، حسن عارض است از دلبران
عارضی عشق است، نتوان نهادن دل بر آن
حسن دریایی است بیپایان و آبش گوهر است
عاشق صاحب نظر دارد مراد از دلبران
❈۲❈
دیگرم غیر از تو میل صحبت دیگر نماند
آنکه مشغول تو شد دارد فراغ از دیگران
چون نماید روی زیبا فتنهها بینی درین
درگشاید چشم جادو پردهها یابی در آن
❈۳❈
گر به سویش راه بردی هر کسی یک سو شدی
اختلاف قبله اسلامیان و کافران
در درون پرده وصل تو کس را نیست بار
بر سر کوی تو میگردند سرگردان سران
❈۴❈
چاکران و بندگان بسیار داری، نیک و بد
گیر سلمان را ز جمع بندگان و چاکران
کامنت ها