گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سلمان ساوجی:دورم از جانان و مسکین آنکه شد مهجور ازو چون تنی باشد که جانش رفته باشد دور ازو

❈۱❈
دورم از جانان و مسکین آنکه شد مهجور ازو چون تنی باشد که جانش رفته باشد دور ازو
ذره حالم نمی‌گردد ز حال ذره‌ای کافتاب عالم آرا بازگیرد نور ازو
❈۲❈
گو نسیم صبح از خاک درش بویی دهد بو که بستانم دمی داد دل رنجور ازو
کی به جوی چشم من بازآید آن آب حیات تا خراب آباد جان من شود معمور ازو
❈۳❈
ای خضر زان چشمه نوشین نشانی باز ده کاروزی شربتی دارد دل محرور ازو
چشم مستش را ورق افشان کرد چشمم را بپرس تا چه می‌خواهد مدام آن نرگس مخمور ازو
❈۴❈
دل چو رازش گفت با جان من نبودم در میان در درون او بود و بس شد راز او مشهور ازو
هرچه باداباد خواهم راز دل با باد گفت همدم است القصه نتوان داشتن مستور ازو
❈۵❈
بر بیاض دیده سلمان می‌کند نقش سواد کان جو بگشاید ببارد لولو منثور ازو

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۳۳۳

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

سید محسن
2019-12-23T17:50:50
ذره خاکم نمی گردد زحال ذره ای---درست تر بنظر میرسد