گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سلمان ساوجی:بیمار و بر افتاد نفس دوش سحرگه پیغام تو آورد صبا سلمه الله

❈۱❈
بیمار و بر افتاد نفس دوش سحرگه پیغام تو آورد صبا سلمه الله
چون خاک رهم بود قراری و سکونی باد آمد و بر بوی توام می‌برد از ره
❈۲❈
باد سحر از بوی تو بخشید مرا جان بادم به فدای قدم باد سحرگه
ای خیل خیالت سر زلفت به شبیخون هر نیم شبی بر سر من تاخته ناگه
❈۳❈
از شرم عذار تو برآورده عرق گل وز فکر جمال تو فرو رفته به خود مه
بگریست به خون جگر و زار بنالید در نامه چو شد خامه ز حال دلم آگه
❈۴❈
حال من شوریده چه محتاج بیان است رنگ رخ من بین که بیانی است موجه
از خاک رهم خوارتر افتاده ه کویت سلمان نه فتاده است که بر خیزد ازین ره

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۳۳۴

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

سید محسن
2019-12-23T17:53:38
بی بار و بر افتاد نفس، دوش سحرگهاز خاک رهم خوارتر افتاده به کویت---با معنی تر است