گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سلمان ساوجی:هر دم به تیز غمزه دلم را چه می‌زنی؟ خود را گذاشتم به تو خود در دل منی

❈۱❈
هر دم به تیز غمزه دلم را چه می‌زنی؟ خود را گذاشتم به تو خود در دل منی
بر هم زند ابروی و چشم تو وقت من خود وقت کیست آنکه تو بر هم نمی‌زنی؟
❈۲❈
ای رهروان عشق چو پرگار دورها گردیده در پی تو به نعلین آهنی
سر تا سر جهان ظلمات است و یک چراغ مردم نهاده‌اند همه سر را به روشنی
❈۳❈
ما و شرابخانه و صوفی و صومعه او را می طهور و مرا دردی دنی
با من سخن غرضت دلخوشیم نیست بر ریش پاره‌ام نمکی می‌پراکنی
❈۴❈
امروز خاک پای سگ دوست شد کسی کو کرد در جهان سری و دوش گردنی
ای باد اگر رهت ندهد پرده‌دار دوست خود را چو آفتاب ز روزن در افکنی
❈۵❈
گویی که ای چو آب حیاتت به عینه پاکیزگی و خوی خوش و پاک دامنی
تو سرو سر بلندی و چون سایه کار من افتادگی و مسکنت است و فروتنی
❈۶❈
سلمان تو در درون به هوای صنوبرش غم را چه می‌نشانی و جان را چهع می

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۳۴۱

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

سید محسن
2019-12-23T18:17:40
....غم را چه می نشانی و جان را چه میکنیدرست است