گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سلمان ساوجی:خورشید رخا سایه ز ما باز گرفتی وز من نظر مهر و وفا باز گرفتی

❈۱❈
خورشید رخا سایه ز ما باز گرفتی وز من نظر مهر و وفا باز گرفتی
آخر چه شده‌ای برگ گل تازه که دیدار از بلبل بی برگ و نوا باز گرفتی
❈۲❈
وجهی که بدان وجه توان زیست نداریم جز روی تو آن نیز ز ما باز گرفتی
چون خاک رهم ساختی از خواری و آنگه پای از سر این بی سر و پا باز گرفتی
❈۳❈
گیرم نگرفتی دل بیمار مرا دست پا از سر بیمار چرا باز گرفتی؟
در حال گدایان نظری هست تو را عام خاص از من درویش گدا باز گرفتی
❈۴❈
شهباز دلم باز به قید تو اسیرست این صید ندانم ز کجا باز گرفتی
دود دل سلمان ز نفس راه هوا بست ای سوخته دل راه هوا باز گرفتی

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۳۵۲

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها