گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سلمان ساوجی:دلا راه هوا خالی نخواهد بودن از گردی قدم مردانه نه کانجا به گردی می‌رود مردی

❈۱❈
دلا راه هوا خالی نخواهد بودن از گردی قدم مردانه نه کانجا به گردی می‌رود مردی
خبر داری که درد او برآوردست گرد از من نماندست از من خاکی به غیر از درد او گردی
❈۲❈
چو گردم در هوا گردان ولیکن بر دلش هرگز نمی‌آیم رها کن تا نیاید بر دلش گردی
دم لعل لبش خوردیم و زاهد کرد منع ما نکردی منع ما زاهد اگر زین می دمی خوردی
❈۳❈
گهی بر آب باید زد درین ره گاه بر آتش بباید خو فرا کردن به هر گرمی و هر سردی
ز آب دیده سلمان نهال حسن می‌بالد سحابی تا نمی‌گرید نمی‌خندد رخ وردی
❈۴❈
نه هر رعنا و شی باشد حریف مرد درد او بباید عشق جانان را درون درد پروردی

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۳۵۳

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

سعید مزروعیان
2012-02-03T17:39:34
ناصربخارایی رانیزغزلی باهمین وزن وقافیه غزلی استبه درد عاشقی خوکن مجو درمان اگر مردیبه دردی مردن اولی تر که درماندن به بیدردی
سعید مزروعیان
2012-02-03T17:40:48
ناصربخارایی رانیز باهمین وزن وقافیه غزلی استبه درد عاشقی خوکن مجو درمان اگر مردیبه دردی مردن اولی تر که درماندن به بیدردی
سید محسن
2019-12-23T20:40:34
می لعل لبش خوردیم و زاهد کرد منع ما------ درست است